تکنیک تمرکز سهبعدی: هنر حضور در لحظه
مقدمه کتاب تکنیک تمرکز سهبعدی هنر حضور در لحظه
با عرض سلام و ادب خدمت شما خوانندگان عزیز و گرامی، دوست دارم در شروع کار نوشتن این کتاب و در مقدمه، توضیح مختصری از دلایل نوشتن این کتاب و همچنین مفاهیم اصلی مورد اشاره در ان خدمت شما سروران گرامی عرض نمایم. برای مدتهای مدیدی است که از نزدیک و بصورت عملی موضوعات مرتبط با خودشناسی و خودسازی را از زاویهای دیگر پیگیری میکنم و خوشبختانه در این راه به مدد جدیت خودم و همچنین استفاده از برخی تجارب و حکمتهای کهن بشری توانستهام به نتایج عینی و بسیار مهمی پیرامون مسائل مرتبط با خودشناسی و خودسازی برسم؛ از طرف دیگر با مشاهدهی زندگی رباتگونه و مکانیکی انسان که بیشتر شبیه خواب میماند تا بیداری، انگیزهای در من پدید امد تا گوشهای کوچک از این تجربیات عملی و مشترک بشری را با شما دوستان و جویندگان حقیقت به اشتراک بگذارم. مطالب پیرامون دنیای خودشناسی و خودسازی بسیار گسترده میباشند ولی از آنجایی که بزرگان در طول تاریخ گفتهاند: عصاره یا هستهی مطالب مهمتر از پوستهی آنها است و سخن را چون بسیار آرایش کنند مقصود فراموش میشود؛ من نیز سعی کردهام در مقام عمل به این توصیه برایم و به روانترین شکل ممکن به مهمترین مسائل در این زمینهها به صورت گلچینوار اشاره نمایم. موضوعات “توجه و تمرکز در انسان و به طبع آن حضور درونی و زندگی در حال” از جملهی مهمترین، عمیقترین و بروزترین مطالب در دنیای خودسازی و خودشناسی میباشند؛ بنده نیز در این کتاب سعی نمودهام تا پایه و شاکلهی اصلی را پیرامون این موضوعات قرار بدهم ولی اول باید به این نکتهی مهم اشاره نمایم که هر نوع گفتگو پیرامون موضوعی خاص، نیازمند زبان مخصوص به خود است و در صورت عدم دقیق و مشترک بودن این زبان، این گفتگو هیچ نتیجهای در بر نخواهد داشت. بنده نیز چون احتمال میدهم که به دلیل جنس و نوع این موضوعات ممکن است در فهم و برداشت برخی از این مطالب عینی مشکلاتی برای شما سروران عزیز پیش بیاید لذا چندین نکتهی مهم را در ابتدا متذکر میشوم تا شاید به نوعی از این مشکلات احتمالی پیشگیری به عمل اید: مطالب این کتاب نباید با سایر کتابهای همرده مقایسه بشود دلیل آن هم این نکته است که مطالب اشاره شده در این کتاب موضوعاتی عینی، درونی و عملی میباشند و تفاوت بنیادی با مطالب سایر کتابها که بیشتر بر پایهی تئوری صرف هستند، دارند. به همین خاطر استدعا دارم که این مطالب بیان شده در این کتاب را صرفا بصورت ذهنی نخوانید بلکه از حس و احساس هم در فهم انها استفاده بنمایید و سعی کنید مطالب را در خود عملا بصورت عینی تجربه و مزه نمایید و به فهم ذهنی و تئوریک این موضوعات اصلا اکتفا ننماید. حتی در صورت امکان، کتاب را سهبار و هر بار به شیوهای جدیدتر بخوانید. تمرین و تکرار رمز موفقیت در این موضوعات میباشند. مطالب این کتاب بیشتر بر پایهی عینیت بنا شده تا تئوری صرف و بنده نیز تا جای امکان تلاش نمودهام تا از فلسفهبافی بیمورد و بازی بیهوده با کلمات پرهیز نمایم؛ چون اعتقاد عمیقی دارم که موضوعات مرتبط با خودشناسی و خودسازی باید بر روی زمین و بصورت عینی دنبال بشوند و نه در هوا و بصورت تخیلی. بنده معتقدم تئوری صحیح، تنها نصف دنیای خودسازی و تمرکز را تشکیل میدهد؛ نصفهی دیگر ان، کار و عمل اگاهانه و ارادی بر روی خود میباشد. در مسیر خودسازی، تئوری و عمل لازم و ملزوم یکدیگر میباشند؛ هرگونه حرکتی بدون داشتن دانش و تئوری مناسب، یقینا حرکتی کور و عبث خواهد بود؛ تئوری صرف بدون عمل هم، همچون ماشینی بدون بنزین و باطری است؛ این ماشین هر چقدر هم مدرن، زیبا و گرانقیمت باشد، بدون سوخت و الکتریسیته یک اینچ هم حرکت نخواهد کرد مگر اینکه بخواهند آن را هول بدهند که آن نیز موقتی خواهد بود و راهی بجز تامین انرژی مناسب وجود ندارد. برای انسان نیز پتانسیل این انرژی در بدن او هماکنون موجود است؛ کافی است که او فقط دو چیز را در مورد این انرژی در بدنش بداند: نحوهی تامین و استفاده از آن و نحوهی صرفهجویی در مصرف آن که ما هر دو را توضیح خواهیم داد. داشتن حضور درونی، تمرکز صحیح و زندگی در حال، آرزوی هر انسان باهوشی است. انسان باهوش به خوبی میداند بدون حضور درونی که نتیجهی مستقیم تمرکز سهگانهی صحیح در انسان است، انسان صرفا یک ماشین بیولوژیک بیشتر نخواهد بود. تمرکز و توجهی که ما در این کتاب بحث خواهیم کرد، تمرکز و توجه سهبعدی و سهگانه نام دارد که به نظر اینجانب هر نوع تمرکزی به غیر از آن، کاملا غلط و اشتباه است و به هیچ جای مشخص و معینی ختم نخواهد شد و حرکتی کاملا کور و عبث میباشد. تمرکز صحیح و طبیعی، کارکرد و برایند سه بخش اصلی انسان می باشد. یعنی: ذهن در مغز انسان. احساس در سینهی انسان و حس در تنه و بدن انسان. هرگونه رشد متعادل و پایدار در قدرت تمرکز و حضور درونی انسان، ماحصل قطعی کار و همکاری متوازن این سه عنصر اصلی تشکیل دهندهی انسان میباشد؛ این همکاری و رشد متوازن بین این سه عنصر اصلی تشکیل دهندهی انسان، تنها با کار درونی و تمارین آگاهانه و ارادی انسان بر روی خودش میسر میباشد؛ زیرا به دلیل شرایط نامساعد زندگی بشر، توازن و تعادل بین این سه کارکرد انسان دچار مشکل گردیده است و این سه کارکرد تقریبا منفصل از همدیگر عمل مینمایند و ارتباط ملموس و ارادی با یکدیگر را از دست دادهاند و این قطع ارتباط، منجر به تکبعدی شدن انسان و تمرکز در او شده است. این ضعف بزرگ درونی، نیازمند تعمیرات و بازنگریهای اساسی از جانب انسان اگاه میباشد. از گذشته تا حال، افراد و جریانات گوناگونی مدعی نشان دادن راه اگاهی و بیداری در انسان بودهاند؛ انها در کمال شگفتی اینجانب مدام بصورت تئوریک تکرار میکنند که: انسان باید قوی باشد؛ انسان پتانسیل فراوانی در خودش دارد؛ انسان فراتر از ذهن خودش است؛ انسان میتواند به اگاهی و ازادی درونی برسد؛ حضور در حال بهترین نوع روش زندگی است و غیره ولی در مقام عمل نمیگویند چگونه باید به این اهداف زیبا رسید؟! بازی با کلمات و شعار دادن تبدیل به مد دورانها شده است؛ البته دلایل ان هم برای اینجانب کاملا مشخص است؛ این سخنوران محترم، یقینا و بلاشک خود هیچ تجربهی حقیقی و عملی پیرامون این موضوعات در وجود خودشان ندارند فقط نااگاهانه در حال بازی با کلمات میباشند حتی میشود گفت که به نوعی قربانی ذهن خودشان هستند؛ خودشان باور دارند که میدانند ولی در واقع خلاف ان واقعیت دارد. ذهن انسان ترفندهای خاص خودش را دارد و استاد بزرگ القا در دنیای درونی انسان میباشد. گاهی انسان فکر میکند با این ترفندهای ذهن خودش اشنا است ولی نمیداند که خود این دانستن هم در واقع ترفند ذهن خود اوست به همین خاطر من این سخنوران محترم و پراوازه در جهان را مقصر نمیدانم؛ انها بازیچهی ذهن خودشان هستند و بجز از فضا و اتاق کوچک ذهن خود، جای دیگری را در خودشان نمیشناسند. صرفا با شعار دادن و وعده دادن، یقینا ابی برای مشتاقان عزیز راه خودشناسی و خودسازی گرم نخواهد شد. بنده به راهکارهای عینی که در اینجا پیرامون این موضوعات اشاره مینمایم ابدا هیچ تردیدی ندارم؛ این حقایق قبلا امتحان خود را به عینه و در مقام عمل به نحو احسن پس دادهاند. دوباره متذکر میشوم که مطالب این کتاب بیشتر فیزیولوژیک و عملی هستند تا صرفا تئوریک؛ علت ان هم این نکتهی ظریف است که کلا مقولهی تمرکز و خودسازی امری فیزیولوژیک در انسان میباشند. ذهن انسان در فرایند خودسازی، تنها نقش هدایت و نظارهگری را بر عهده دارد ولی انچه در عمل اتفاق میافتد در تنه و بدن انسان است؛ بدن انسان هوشیاری مخصوص به خودش را دارد ولی به دلیل قطع ارتباط ارادی با ذهن انسان، این هوشیاری کاملا مغفول مانده است. هدف اصلی ما هم در این کتاب با تکنیک ها و اموزشهای عملی ان، ان است که، این بخش بسیار مهم انسان را با ذهن او اشتی دهیم تا در نتیجهی ان، انسان بتواند به تمرکز حقیقی که کارکرد طبیعی خودش است، برسد. ولی این کار، اصلا کار سادهای نیست و نیازمند تلاش درونی و بلندمدت میباشد؛ زیرا معمولا این کارکردهای طبیعی انسان از بدو تولد بدون استفاده میمانند و در نتیجهی ان ضعیف میگردند. این کتاب متشکل از سلسه تکنیکها و تمارین خاص درونی است که ما انها را در جای خود و برحسب نیاز شرح خواهیم داد. در این کتاب در مورد: امکان تعالی هوشیاری در انسان، ضعفها و مشکلات درونی انسان، سهگانگی در عالم و انسان، هوشیاری منحصربفرد بدن انسان، تمرکز سهبعدی و تمارین ان، مشکلات و اشتباهات اصلی در فرایند تمرکز انسان، زندگی در حال، نحوهی حضور در لحظه و تمارین ان، ماهیت و ساختار انسان، ارتباط خاص انسان با دنیای بیرون از خود و اشتراک برخی از قوانین بین ان دو، تشخیص و تفکیک ذات انسان از شخصیت او، عدم وجود یک هویت مستقل درونی و من واحد و پایدار در درون انسان و درجات مختلف حضور درونی در انسان بحث خواهیم نمود. در همین شروع کار چون از اهمیت فراوان عمل و کار درونی در راه خودسازی سخن راندیم، پسندیده میدانم تمرین و تکنیک کار درونی را از همین مقدمهی کتاب شروع بکنیم و زمان را مغتنم شماریم و ارج نهیم. تکنیکی که میخواهم در اینجا بازگو کنم، خوانندگان عزیز را تا انتهای کتاب همراهی خواهد کرد؛ این تکنیک منحصربفرد در قسمتهای مختلف کتاب اورده شده است؛ این تکنیک و عنصر یاداوریکننده کمک خوبی خواهد بود تا در کلمات متوقف نشویم و یک پله به سمت تمرکز واقعی و حضور در لحظه حرکت بکنیم. #حس_دل مخفف و حروف اول عبارت “حضور سهبعدی در لحظه” میباشد که ما این عبارت و تکنیک را در قسمتهای مختلف کتاب به عنوان یک عنصر یاداوریکننده و در فرم یک هشتگ، برای یاداوری این نکته که: حضور در لحظه و تمرکز واقعی تنها بصورت سه بعدی و با مشارکت هر سه بخش تشکیل دهندهی انسان یعنی: ذهن در مغز، احساس در سینه و حس در تنهی انسان امکانپذیر است، خواهیم اورد؛ هنگامی که ان را در صفحهای مشاهده کردید، فورا حقیقت سهگانه بودن وجود خودتان را بیاد اورید و عبارت #حس_دل را ارام سهبار قلبی زمزمه بکنید و ان را در دل خود ضرب کنید؛ این کار و کلا هر نوع استفاده از عنصر یاداوریکننده، شما را برای شروع یادگیری عملی تمرکز و حضور در لحظه کمک خواهد نمود. البته خود این عبارت مخفف هم به تنهایی گویای بالاترین معانی در انسان میباشد و کاملا همراستا و مرتبط با اهداف ما در این کتاب است. در آخر امید آنکه این کتاب مورد التفات خوانندگان عزیز واقع بشود و در استان با عظمت حکمت بشری مقبول افتد. در اینجا میخواهم از پدر و مادر خودم از صمیم قلبم تشکر نمایم؛ عشقی که پدر و مادر به فرزندانشان دارند مثالزدنی نیست و شاید این عشق دومین حس بزرگی است که هر فردی بعد از حس درونی “بودن” در زندگی خود تجربه میکند